منیژه؛ در آتش عشق، در سایهی پدرسالاری
- Abi Media
- برنامهها, پادکست, پادکست زنان در شاهنامه
بخش نخست
منیژه کجا دخت افراسیاب
دُرَخشان کند باغ چون آفتاب
منيژه دختر افراسياب، از زنان فداكار شاهنامه است. ماجراى عشق بيژن و منيژه از داستانهاى زيباى شاهنامه است و شهرتى جهانى دارد.
هرچند آغاز داستان، عشق منیژه بر بیژن، لذتگرایانه و سبکسرانه است، ولی عشق به زودی آزمایش سختش را به این دختر دلداده نشان میدهد و دردها یکی پی دیگری سراغش میرسد. این دردها او را پخته و آگاه میسازد و نیروی عشق در او فداکاری مثالزدنیای ایجاد میکند.
داستان منیژه و بیژن، در کنار لحظات انسانی، عاشقانه و پراحساس خود، درونمایههایی از مردسالاری و ساختار پدرسالارانهی فرهنگ آن دوره را نیز بازتاب میدهد؛ از جمله در بیتی چون:
که را از پس پرده دختر بود
اگر تاج دارد، بد اختر بود (خالقی مطلق،۱۳۷۱: ۳۷۳)
در شاهنامه معمولا ابیات زن ستیزانه از زبان شخصیتهای آن و در مواقع به خصوص آمده است. این بیت نیز از زبان پدری خشمگین و ناراض از رفتار دختر سروده شده است. موقعیتی که افراسیاب قرار گرفته است، و با زبانی که او صحبت میکند، از مهمترین خصوصیت جوامع مردسالار است که تا هنوز ادامه دارد. هنوز هم زنی اگر مثل منیژه رفتار کند، پدر در جایگاه افراسیاب قرار میگیرد.
در ارتباط به دیگر ابیات مردسالارانهی داستان منیژه و بیژن در بخش بعدی بیشتر پرداخته شده است.